خود قدیس پنداری

نامه‌ای از طرف دجال برای عیسی مسیح نرم‌افزار آزاد ایران

چند وقت پیش یه پستی درباره تیر ۹۹ نوشتم. حقیقتا انتظار نداشتم انقدر سریع دوباره ماجرایی مثل تیر ۹۹ پیش بیاد، ولی چه میشه کرد تا وقتی که آدما هنوز همون آدما هستن و افراد جامعه تغییر نکرده. در هر صورت اسمی نمی‌برم، اینجا می‌نویسم تا صاحبش برداره.

جناب آقای نخود هر آش

یکی از دلایل اصلی تیر ۹۹ دخالت بی‌جا تو بود. می‌گی من برای گفت و گو حاضر بودم ولی تو نه سر پیاز بودی و نه ته پیاز، فقط آتیش بیار معرکه شدی. دقیقا مثل همین الان. چیزی که ما داریم الان تو شهریور ۱۴۰۳ می‌بینیم، نشون می‌ده که تو در کدوم مسیر حرکت می‌کردی.

مشارکت صفر و ادعا زیاد

کسی که تو هیچ پروژه بزرگ ایرانی مشارکت نداشته و همیشه هم تیغ نقدش تیز بوده. معمولا به اینجور آدما چی می‌گن؟ آره همون…

تبل تو خالی

آخرین باری که من و تو در ماستودون حرف زدیم، من تو رو به گفت و گو درباره عملی که انجام دادی دعوت کردم، اگر چه مطمئن بودم که جوابی نداری، با این حال حاضر به گفت و گو با تو بودم. ولی همونطور که دیدیم تو جلو نیومدی و به من افترا زدی که بهت توهین کردم! البته از تو همچین انتظاری می‌رفت چون همین داستان رو در تیر ۹۹ ازت دیدیم.

با یه خداحافظی خوشحالمون کن

افرادی مثل تو هستن که جامعه رو سمی می‌کنن. تو یکی از عوامل به لجن کشیده شدن این جامعه هستی چون فقط بنزین رو آتیش جنگ‌ها می‌ریزی. دست خودت نیست، به دکتر مراجعه کن، نیاز داری.